نخبگان را به ایران برمیگردانیم | اقدامی برای مهاجرت معکوس نخبگان
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۰۲۵۴۰
به گزارش همشهری آنلاین، اواخر دهه۷۰، با توجه به تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در کشور بهوجود آمد، جهاد دانشگاهی اقدام به تأسیس مجموعهای از سازمانها و مراکز فرهنگی کرد؛ از جمله خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) و سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور. سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی نیز در همان زمان تشکیل و در یک فاصله زمانی یکماهه (۱۵شهریور تا ۱۵مهر) فرایند تصویب آن انجام شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا نزدیک به ربع قرن از تشکیل این سازمان میگذرد و طی این سالها رشد کیفی و کمی آن، تحول فرهنگی قابل توجهی را در حوزه دانشجویی رقم زده است، اما مهمترین خبری که این روزها از دل این سازمان و جهاد دانشگاهی بهگوش میرسد، برنامهریزی برای ارائه تسهیلات و حمایت از مجموعههای نخبگانی کشور با هدف مهاجرت معکوس است که بهزودی اجرایی خواهد شد. رضا فریدزاده، سرپرست سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی در اینباره و اقداماتی که طی این سالها از سوی این سازمان صورت گرفته توضیحاتی به همشهری داده است.
۴۲شعبه فعال سازمان دانشجویی در کشورفریدزاده درباره اینکه آیا سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی با عمر ۲۵ساله، توانسته به سیاستها و هدفگذاریهای اولیهاش دست پیدا کند، میگوید: «در اینباره ۲مسئله مطرح است: رشد و توسعه کمی و توسعه کیفی فعالیتها. در حوزه کمی اکنون در نقطهای قرار داریم که در تمام استانها شعبههای این سازمان ایجاد شده است. این، رشد بسیار خوبی است که از زمان تأسیس سازمان با یک شعبه در تهران، اکنون ۴۲شعبه در سراسر کشور و در تمام دانشگاهها با دریافت مجوزهای لازم از جهاد دانشگاهی ایجاد شده است. تمام این شعب فعال هستند و در زیرمجموعه آنها ۱۲۲کانون دانشجویی هم فعالیت میکند.»
هدف؛ انجام کارهای بر زمین مانده در حوزه فرهنگیسرپرست سازمان دانشجویان درباره فعالیتهای کیفی این نهاد هم میگوید: «جهاد دانشگاهی همیشه یک نهاد نوآور بوده و سیاست تسری فرهنگ نوآوری از اولویتهای این نهاد است. سازمان دانشجویان هم این رویکرد را دارد و تقریبا در همه حوزههای فعالیت، نگاه نوآورانه و نهادینهکردن آن در سطح دانشگاههای کشور وجود داشته است؛ بهعنوان مثال، در سال۱۳۹۰ «مرکز مناظرههای دانشجویی» راهاندازی شد و نخستین برنامه در حوزه آزاداندیشی در سطح دانشگاهها رقم خورد. اکنون ۱۰دوره از برگزاری این مناظرهها میگذرد و هر سال صدها گروه ۴نفره دانشجویی در این رویداد فرهنگی شرکت دارند. در قالب مرکز گردشگری علمی - فرهنگی هم ۱۷ دوره «طرح ملی ایران مرز پرگهر»
با هدف برگزاری اردوهای دانشجویی به مقصد پروژههای علمی - تحقیقاتی و با هدف تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی برگزار شده است.»
فریدزاده با تأکید بر اینکه تمامی این فعالیتهای فرهنگی با هدف تقویت روحیه خودباوری و هویتبخشی به جوانها و دانشجویان در حال تحصیل است، ادامه میدهد: «در حقیقت، طی این سالها، یکی از اهداف اصلی سازمان انجام کارهای مهم و بر زمین مانده در حوزه فرهنگی بهعنوان مطالبه جدی نظام و رهبری بوده که سایر نهادهای فرهنگی به آنها نپرداخته بودند. سازمان دانشجویان، «فرزند زمان خود» است؛ به این معنا که با توجه به تغییر و تحولات سریع فرهنگی و اجتماعی، این سازمان با پیشینه قابلقبول در اجرای برنامههای نوآورانه در گذشته، بهروزرسانی در طرحهای آینده را بر مبنای همین ایدههای نوآورانه فرهنگی پیگیری میکند.»
این مسئول، شعار امسال را هم دنبالهرو همین سیاستها و حمایت از گروههای نخبگان عنوان میکند و ادامه میدهد: «شعار جهاد دانشگاهی برای امسال «زیستبوم نوآوری نخبگان ایرانی» تعریف شده و بر این اساس، سازمان دانشجویان هم با شعار «سازمان دانشجویان، درگاه ورود دانشجویان به این زیستبوم نوآوری»، برنامههای خود را در سال تحصیلی جدید اجرایی خواهد کرد. یعنی هر دانشجویی در هر نقطه از کشور بخواهد وارد زیستبوم نوآوری نخبگان ایرانی شود، درگاه ورودی آن سازمان دانشجویان است.»
ظرفیتهای بومی شبکه دانشجویان سازمانایران در فهرست کشورهایی است که به لحاظ محیطزیستی با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکند. در بحث گردشگری هم نقاط ضعف زیادی دیده میشود. فریدزاده درباره اینکه آیا سازمان دانشجویان توانسته با استفاده از ظرفیت اعضایش دراینباره اقدامات اثربخشی انجام داده باشد، بیان میکند: «فعالیت مرکز گردشگری علمی - فرهنگی سازمان دانشجویان از سال۸۱ آغاز شده و تاکنون بیش از ۱۰۴هزار نفر دانشجو در کشور در قالب اردوهای مختلف در این فعالیتها شرکت داشتهاند. در قالب «طرح ملی ایران مرز پرگهر» هم تاکنون ۲۹۳۲اردو برگزار شده است. همچنین، طرحی هم برای دانشجویان غیرایرانی که در حال تحصیل در کشور هستند با عنوان «ایران جهانی و جهان ایرانی» انجام شده است. این دانشجویان از دستاوردهای انقلاب اسلامی بازدید کرده و هرکدام از آنها سفیری برای معرفی جمهوری اسلامی در کشورهای خودشان خواهند بود.»
فریدزاده درباره فعالیتهای مرکز محیطزیستی این سازمان هم بیان میکند: «فعالیتهای این مرکز از سال۸۹ آغاز شده و اکنون نزدیک به ۴۲۰گروه و کانون دانشجویی در کشور زیرمجموعه این مرکز در حال فعالیت هستند. ۴گردهمایی دانشجویی کشوری هم طی سالهای ۸۹، ۹۰، ۹۵ و ۹۷ برگزار شده است؛ یعنی شبکه دانشجویان حامی محیطزیست و منابع طبیعی در سازمان دانشجویان به شکل عملی راهاندازی شده و اینها برنامههای مختلفی را در سراسر کشور در قالب نشستهای علمی - تخصصی و یا کارهای عملیاتی ازجمله پاکسازی سواحل دریا یا درختکاری و... انجام میدهند.»
بهگفته این مسئول، یکی از مهمترین نقاط مثبت در میان این دانشجویان، بومیبودن آنها و طرحهایی است که براساس نیاز یک منطقه یا استان، برنامهریزی و اجرا میشود: «مشکلات محیطزیستی در کشور زیاد است، اما استانها موارد مختلفی را تجربه میکنند، این افراد با توجه به مسائلی که در استان خودشان وجود دارد، فعالیتهای محیطزیستی را براساس همین نیازها انجام میدهند. دراینباره، ارائه طرح برای حل مشکل، یا پیگیری رفع آن از سوی مسئولان هم صورت میگیرد و برای انجام هماهنگیهای کلی، گردهمایی کشوری برگزار میشود.»
اقدامی برای مهاجرت معکوس نخبگانیکی از مشکلاتی که اکنون مطرح است، روند صعودی مهاجرت نخبگان است. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی یا مهاجرت کردهاند و یا در حال مهاجرت هستند. سرپرست سازمان دانشجویان در پاسخ به این سؤال که سازمان دانشجویان چه طرحهایی برای توقف شیب صعودی این مهاجرتها در دست دارد، میگوید: «وضعیت، هماکنون بهگونهای است که اکنون از مهاجرتهای تکنفره به مهاجرت تیمهای نخبگانی رسیدهایم. آمار خروج گروهها و تیمهای دانشبنیان صعودی است و رئیس جهاد دانشگاهی هم در مصاحبه اخیر نسبت به این مسئله نگرانیهایی را مطرح کرد. شعار امسال جهاد دانشگاهی هم بر این اساس و راهکاری است برای اینکه فضا برای مجموعههای نخبگانی کشور فراهم شود و آنها نیازی به انتقال ایدههایشان به خارج از کشور نداشته باشند.»
به گفته فریدزاده در این رویکرد، فضا برای فعالیتها و ارائه فناوریها و نوآوریها فراهم خواهد شد تا جامعه ایرانی از نوآوریهای این دانشجویان بهرهمند شود: «تمام تلاشها برای این اساس برنامهریزی شده که بهزودی شاهد مهاجرت معکوس باشیم. در شعار امسال سازمان دانشجویان ایران، مسئله «درگاه بودن این سازمان برای ورود دانشجویان به زیستبوم نوآوری نخبگان ایرانی» مطرح است و بر این اساس تسهیلات و امکاناتی در کنار فعالیتهای فرهنگی - دانشجویی بهصورت ویژه برای نخبگان دانشجویی درنظر گرفته خواهد شد تا بتوانند وارد مجموعه جهاد دانشگاهی شوند. با این ظرفیت آنها میتوانند از امکانات جهاد دانشگاهی برای ارائه ایدهها و پروژههای خود در حوزههای مختلف پژوهشی و آموزشی بهره ببرند. در اینباره حمایتهای مادی و معنوی از مجموعه نخبگان ایرانی کشور از سوی جهاد دانشگاهی برنامهریزی شده و انجام خواهد شد. تمامی دانشگاهیان، دانشجویان و نخبگان کشور هم میتوانند از طریق کانالهای ارتباط سازمان، ارتباط خود را با این سازمان که تشکیلاتی دانشجویی است ایجاد و تقویت کنند.»
کد خبر 705460 منبع: روزنامه همشهری برچسبها دانشگاههای ایران دانشگاه - دانشجو دانشگاههای جهان نخبگان مهاجرتمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: دانشگاه های ایران دانشگاه دانشجو دانشگاه های جهان نخبگان مهاجرت سازمان دانشجویان زیست بوم نوآوری جهاد دانشگاهی نخبگان ایرانی مهاجرت معکوس برنامه ریزی دانشگاه ها محیط زیستی محیط زیست فعالیت ها خواهد شد سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۲۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام